فریاد سکوت
ادبی / داستان /دل نوشته ها

 

دنياي من تو بودي
روياي من تو بودي
گمشده ام تو بودي
تو كه دوسم مي داشتي
اوني بودم كه خواستي
گفتي فراموشت كنم
گفتي ازت دل بكنم
گفتي ازت راضي ام
گفتي كه احساسي ام
گفتي باهام مي موني
تا كه تنها نموني
دلتنگ خنده هاتم
تشنه اون چشاتم
نزاشتي تا صدات كنم
دوس داشتنو نجوا كنم
كه جونمو فدات كنم
رسم وفا يادت بدم
عشقو برات معني كنم
شبا همش دلتنگتم
روزا همش به يادتم
ساده و بي ريا بودم
عاشق بي ادعا بودم
ميخام كه فرياد بزنم
بهت بگم دوست دارم
شعر از طاهر خیری

نوشته شده در تاريخ جمعه 27 آبان 1390برچسب:, توسط طاهر خیری

 

دوست دارم باهام بمون

پس همیشه اینو بدون

وقتی که تنها میشم

محو تماشات میشم

افسون نگات ماتم میکنه

برق چشات جادوم میکنه

اگه بگم فدات شم

قربون خندهات شم

تمنای دلم تو هستی

گم شده ام تو هستی

حرف دلم همینه

باورم کن همیشه


نوشته شده در تاريخ جمعه 6 آبان 1390برچسب:, توسط طاهر خیری

صفحه قبل 1 صفحه بعد